loading...

آئین مستان

متن سینه زنی شور حضرت عباس,متن مداحی شهادت حضرت عباس,مداحی شهادت حضرت عباس,متن سینه زنی شهادت حضرت عباس,متن مداحی حضرت عباس,متن مداحی شب تاسوعا,شب نهم محرم

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2235 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1746 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6711 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3819 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 285 زمان : نظرات (0)

بچه های مدافع حرم زینب کبری نقل می کنن:میگن:اوایل جنگ سوریه اطراف حلب درگیربودیم یه تعدادی ازبچه های لبنانی حزب الله لبنان هم بامابودند ، کنارخودِ بچه های سوری یکی از روستاهایی که مامستقربودیم درگیری خیلی بالا گرفت داعش نزدیک و نزدیک تر شد ،تا اینکه اونایی که میتونستن از روستافرارکردن ، رفتن فقط ضعیف هاموندن...بیچاره هاموندن...

اونی که نمیتونست فرارکنه وای چی شد؟!

یادم افتاد عصر عاشورا پسر بچه هافرارکردن...دختربچه ها هِی زمین میخوردن هی لباس عربی زیرپاشون گیرمی کرد...

میگه خلاصه یه تعداد پیرمرد ، پیرزن موندن یه تعدادی هم مریضا موندن یه سری زن بابچه های کوچیکم موندن...میگه:داعش منطقمون رومحاصره کرد چندروز ازمحاصرگذشته بود...رزمنده هادونه دونه شهید میشدن بخاطرمقاومت این رزمنده ها میگفت نتونستن واردبشن صبح وشب مشغول دفاع وجنگ بودیم...میگه: چندروز گذشت؛ماتازه متوجه شدیم انقدرمشغول بودیم؛این بیچاره هایی که داخل روستا مونده بودن آبشون تموم شده بود...بچه های کوچیک گریه میکردن ، مادراشون شیرنداشتن ، پیرمرد ، پیرزنا ازحال رفته بودن...حال مریضا خوب نبود....

"و عَمَّتی زَینَب  تُمَرِّضُنی..." فقط زینب مواظب من بود...زین العابدین فرمود....

میگه :مانظامی هستیم ، نظامیا آب دارن، آذوقه دارن. مابرا رزمنده ها ذخیره کرده بودیم مشکلی نبود اما اگه میخواستیم آب وغذا روبه مردم  روستا بدیم ، دیگه براخودمون چیزی نمی موند که بتونیم باهاش بجنگیم...میگه: دوراه داشتیم : یا ما باید تشنه می جنگیدیم یا اوناتشنه جون میدادن...میگه:شب شد ، دورهم جمع شدیم به هم دیگه گفتیم ما یه عمر روضه ابوالفضل خوندیم ، یه عمر باروضه های فرات ولب تشنه سقا گریه کردیم؛اصلا همینجور گریه کردیم... ماروانتخاب کردن ...حالاماچه جوری سیراب باشیم آه وناله این زن ها وبچه ها روبشنویم؟!میگه :صبح که شدهمه آذوقه وآب همراهمون روباذکر یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل بین مردم تقسیم کردیممیگه : یه عده ازاونایی که تو جبهه بامابودن  ، می جنگیدن ، مجاهد بودن خب شیعه نبودن. سوال شد : این ابوالفضل کیه ؟! یا ابوالفضل ، یا ابوالفضل...شما چیکار داریدمیکنید ؟! مردم روستا سوال کردن...میگه:ایستادیم براشون تعریف کردیم ،  یه کربلایی بود

یه کربلایی بود...از روز هفتم آب روبستن ، یه سقایی بود ، یه تشنه هایی بودن...

میگه :مجلس روضه شد خیلی از اون سوری هایی که با ما بودن اصلا شیعه نبودن اونا دلاشون ابوالفضلی شد رفتن آب وآذوقه شون روآوردن دادن مردم روستا محاصره تنگ شد ...

امشب تواین مجلس چه خبره ؟! اگه کسی بین مانشسته که آبرویی داره به اون آقای باوفا بگه ماقبولت داشتیم امشب اومدیم ، ما با امید اومدیم ...

میگه خلاصه محاصره تنگ ترشد اکثر رفقام بالب تشنه شهید شدن دیگه موقعیت موندن نبود  ... دستور اومد برگردید ، تلفات بالا بو...مامنطقه روخالی کردیم ، مجبور بودیم...اما ماکه رفتیم این داعشی ها اومدن حمله کردن ...مردها رو ، زن هارو ، بچه هارو همه روصف کردن دونه دونه سر بریدن به خاک وخون کشیدن...

حالا بریم کربلا...

من یه آقایی رو  میشناسم

راوی میگه ایستاده بود ، یه صدایی همش اذیتش میکرد"فَسَمَعَ الاطفال یُنادونَ العطش العطش "هی بچه ها فریادمیزن عمو.. آب...وقتی عباس صدای العطش بچه ها روشنید خیلی گرون تموم شد این آب خواستن

آی آماده ای یانه ؟! بیاد قدیمی ها

ای ساقی لب تشنگان

ای جان جانانم ...سقای طفلانم

داغت شکسته پشت من

ای راحت جانم... سقای طفلانم

ای ساقی لب تشنگان

ای جان جانانم سقای طفلانم

من بی برادر چون کنم ؟!

 با این سپاهِ دون ....در دامنِ هامون

 بینم تورا درابرخون

 ای ماه تابانم... سقای طفلانم

ای ساقی لب تشنگان

ای جان جانانم.‌.. سقای طفلانم

خواهم برم درخیمه گه  

ای گل تنِ پاکت... پیکرصدچاکت...

 ممکن نباشد یا اخا....

گوش بده ، گوش بده آخه اومد پیکر رو جمع کنه ، کنار علقمه عباس هنوز زنده بود...صدازد :"یا اخی ما تُرید مِنّی ؟! می خوای بامن چه کنی ؟! یه وقت منو به خیمه هانبری ؟!

ممکن نباشد یا اخا

محزون ونالانم... سقای طفلانم

ای ساقی لب تشنگان

ای جان جانانم... سقای طفلانم

برخیز وای جان برادرکن علمداری

 بنما مرا یاری

 بی تو غریب وبی معین دراین بیابانم

سقای طفلانم

بی تویقین دارم که فردا زینبِ نالان

 برناقه ی عریان...

 گردد سوار از راه کینه بایتیمانم...

سقای طفلانم...

ای ساقی لب تشنگان

ای جان جانانم... سقای طفلانم...

شد روزِ روشن پیش چشمم تیره ترازشب

چون معجر زینب

بینم تورادرموج خون

 ای دُرّغلطانم... سقای طفلانم

ای ساقی لب تشنگان

ای جان جانانم سقای طفلانم

چی شد یهو چه اتفاقی افتاد ؟! گفتم ؛ عباس یه صدا می شنید..

بعضی ازمقتل ها نوشتن:"فَسَمعَ الاطفال یَتَصارَخون العطش " یعنی بچه ها ، تشنه ها فریاد می زدن ، داد می زدن ...

" فَرَکِب فَرَسَه " سوار براسب شد ، "و اَخَذَ رُمحَهُ والقِربَه "

مجلسی نوشتهمشک روبرداشت ، نیزه روبرداشت" وقَصَدَ نحوُ الفرات " رفت سمت آب ، لشکر روشکافت تعداد زیادی رو به درک واصل کرد... "حتی دخل الماء " تا به آب رسید داخل آب شد...چه آبی بود این آب؟! چه هابه روز حرم آورد این آب ....این بندمشک راکه گرفت به روی دوش ، آب رو پر کرد...راوی میگه :"فََلمّا اَرادَ اَن یَشرَبَ غُرفة  من الماء " دست برد زیرآب ، آب رابالا آورد ... " ذَکَر عَطَشَ الحسین "

ای حسین...

یادتشنگی اما حسین وبچهاش افتاد

" فَرَمَی الماء " آب رو روی آب ریخت ...

 رود می گفت ؛ که  یک جرعه مرا می نوشد

عشق می گفت : که نشناخته ای سقا را...

با سرانگشت خودش روی تن آب نوشت

دیدی آیا لب خشک پسر مولا را...

  آب نخورد..

آب پاکی روی دست آب ریخت

 ای به قربان صفای دست او ...

 شب تاسوعاست مقتلم رومی خونم برا امام زمان میخونم ...

راوی میگه:" وَ مَلَأ  القِربَه " مشک روپرکرد" وحملها علی کِتفِه الاَیمن " روی دوش راست انداخت ... " وَ تَوَجَّه نُحوَالخَیمه " حرکت کرد چقدر امیدوار ، بچه ها منتظر...عموش رفته آب بیاره... اما یه اتفاقی افتاد ، جلو راهشو گرفتن راهشو بستن...

 دیشب من یه حرفی زدم روضه علی اکبر ...گفتم ؛ دور علی اکبر رو گرفتن...گفتم:"وَاحتَواهُ القَوم..."گفتم: دور امام حسینم لحظه های آخر جمع شدن ...اینجا راوی میگه:" وَ اَحاطوا به مِن کلِّ جانِب " دورش حلقه شدن ، " فَحارَبهم " آقا شروع کرد جنگیدن ، جنگ نمایانی کرد تا اون نامرد اومد ضربه ای زد به دست راستش" فَقَطَعها "

 افتاد دست راست ، خدایا ؛ ز پیکرم

بر دامن حسین رساند دست دیگرم ...

خدایا میخوام ، میخوام این مشک روبرسونم خیمه ...

 آقا ،،، شب تاسوعاست من امشب روضه می خونم... قرار شد برا امام زمان بخونم

مشک را روی کتف چپ انداخت ...

دستم چپم به جاست اگرنیست دست راست ...

اما هزار حیف که یک دست بی صداست  

 یه وقت ضربه ای آمد ملعون دست چپ روهم قطع کرد...

دست چپ وراستش انداختن

 از چپ واز راست بر او تاختن

اما هنوز عباس امیدش نا امیدنشده بود ،

 درمشکِ تشنه جرعه ی آبی هنوزهست

 هنوز مشک آب داره

اما به خیمه ها برسد باکدام دست ؟!

 ولی قول داده آب روباید به علی اصغر برسونه... راوی میگه: "فَحَمَل القِربَه بِاَسنانِه " به ناچار مشک رو به دندان گرفت ...

اما " فجاءو سهمٌ فَاصابَ القِربَه " تیر آمد به مشک اصابت کرد...

اینا فهمیدن باید چیکارکنن عباس از پا در بیاد....

" و اُریقَ مائهاُ " جلوی چشمهاش آب روی زمین ریخت...

 بعضی ازمقاتل نوشتن ؛ میدونی چی شد اینجا ؟! دست راست رو زدن خیالی نبود ...دست چپ روزدن خیالی نبود...مشک رو به دندان گرفت به راهش ادامه داد اماوقتی تیر به مشک خورد...راوی میگه ؛ "فَوَقَفَ العباس متحیرا..." عباس متحیر یه لحظه ایستاد...نمی دونست بایدچیکار کنه ؟! نمی دونست چه کنه ؟! آقا حیران شد... سرگردان شد ...

آب آبِ تشنگان زد آتشم خجلت از سقایی خود می کشم ...

رفیقم مریضه یا ابوالفضل

کاش از اول نام من سقا نبود یا دراین دشت بلا دریا نبود...

 اینا دیدن حالش دگرگون شد فرصت ندادن

به برادرش اباعبدالله اقتدا کرد

 "ثم جاءه سهمُ الآخَر فاصابَ صدرَه " یه تیرآمد به قلبش نشست مثله برادرش...

 یا امام زمان ....ای قطب عالم امکان" فَانقَلَبَ عن فَرَسِه " از روی اسب به زمین افتاد

  به سینه داشت تیری و..

ز اسبش تا زمین افتاد

دوباره تیربا شدت به قلب اوفرو می رفت

 ای خدا بدونِ دست کسی که تنش پر ازتیر است خداکند ز بلندی فقط زمین نخورد....برادر رو صدا کرد... عزیز دلم... برادرم بیا... امام حسین آمد  امام حسین آمد...

اربا اربا دیدن اکبر امانم را برید

 قطعه قطعه دیدن عباس جانم را گرفت ...

 امام زمان منوببخش

وقتی امام حسین اومد بالای سرش دید دست هاقطع شده ...مشک پاره شده ، تیربه سینش خورده...

بعضیامیگن تیربه چشمش زدن ...عمود آهن به سرش زدن ... منو ببخش یا امام زمان اگه تومقتل نمیدیدم نمیگفتم  دوتاپا کنار علقمه افتاده بود تاحسین برسه پاهاشوقطع کردن ...

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1345 زمان : نظرات (0)

سید مجید بنی فاطمه

 

العطش کودکان، ناله و اشک رباب

ساقی لب تشنه رفت، در پی یک قطره آب

زاده ی ام البنین، رفت ولی برنگشت

سوخت دل مادری، آب و میسر نگشت

امیدخیمه شد ناامید، جی بلما لسکینه ای شهید

موج دریا، مشک سقا، اشک زهرا

یا ابوالفضل

مشک و علم یک طرف

دست قلم یک طرف

العطش کودکان، بین حرم یکطرفه

ناله ی ادرکنی اخی، میرسد از علقه

زاده ی ام البنین، شد پسر فاطمه

آبروی پیوسته شد جدا

کربلا، تازه شد، کربلا

ای تشنه لب، عشق زینب، کاشف الکرب

یا ابوالفضل

بعد تو دیگر حسین، بی کس و تنها شده

پای حرامی ببین، بین حرم وا شده

کرببلا والسلام، کار حسین شد تمام

میرود امشب اسیر، زینب او سوی شام

ای وای از چشم نامحرمان

ای وای از خنده های سنان

تا سقا رفت، حرمت ها رفت

یا ابوالفضل ....

سینه زنی شور شهادت حضرت عباس (ع) - العطش کودکان، ناله و اشک رباب - سید مجید بنی فاطمه

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1516 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

شبای پریشونی، با چشمای بارونی

مثل چشمه ای اما،بازم تشنه می مونی

برا او که مرد مرداست،حرمش شبیهه دریاست

علمش همیشه بالاست،یا مولا یامولا یاعباس

تو خونه ی کرمتم ،ابالفضل،اباالفضل،اباالفضل

دیوونه ی حرمتم،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

بهونه ی کرم تو حسین ،حسین ،حسین

نشونی حرم تو حسین ،حسین ،حسین

همه کس و کار منی،علمدار،علمدار،علمدار

ماه شب تار منی،علمدار،علمدار،علمدار

وفامون اباالفضل ،صفامون اباالفضل

به اذن خود ارباب،آقامون اباالفضل

پسررشید مولاست،پسرعزیز زهراست

قمر تموم دنیاست،یامولایامولایاعباس

ستاره شبای من،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

همه ی نفسای من،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

تویی که حال دلمو می دونی،میدونی ،میدونی

تویی که پای عاشقا می مومونی،می مونی،می مونی

می دونی که جای دیگه نمیرم ،نمیرم ،نمیرم

آرزومه برای تو بمیرم ،بمیرم بمیرم

تو خونه ی کرمتم اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

دیوونه ی حرمتم اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

بهونه ی کرم تو حسین ،حسین ،حسین

نشونی حرم تو حسین ،حسین ،حسین

همه کس و کار منی ،علمدارعلمدار،علمدار

ماه شب تار منی علمدار،علمدار،علمدار

دلی که گرفتاره،نداره دیگه چاره

کلید دل ارباب ،تو دست علمداره

لقبش امیروسقاست،آقای دلای شیداست

یه نگاش دوای درداست ،(یا مولا یا مولا یا عباس)

سینه زن خواهرتم،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

گدای برادرتم،اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

همه آب و گل منی ،علمدار،علمدار،علمدار

همه چیه دل منی ،علمدار،علمدار،علمدار

دلی که شده دیوونه،واویلا،واویلا،واویلا

نوحه براتو می خونه ،واویلا،واویلا،واویلا

تو خونه ی کرمتم اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

دیوونه ی حرمتم اباالفضل،اباالفضل،اباالفضل

بهونه ی کرم تو حسین ،حسین ،حسین

نشونی حرم تو حسین ،حسین ،حسین

همه کس و کار منی ،علمدارعلمدار،علمدار

ماه شب تار منی علمدار،علمدار،علمدار

علی العباس واویلا،حسین تنهاست واویلا

سینه زنی شور شهادت حضرت عباس (ع) - شبای پریشونی، با چشمای بارونی - حاج محمود کریمی 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 562 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

حسین..... وااااااا

برخیز که شور محشر آمد

این قصه ز سوز جگر آمد

دریا به سوی دریا روان شد

آماده لشکر آب آور آمد

حسین..... وااااااا

لرزه فتاده بر جان دشمن

تا بانگ اناابن الحیدر آمد

مشکی به دوش و بر روی مرکب

ناگه عمودی روی سر آمد

حسین..... وااااااا

آتش به جان خیمه ها افتاد

وقتی که از علقم خبر آمد

تا اشک او از دیده روان شد

با چادر خاکی مادر آمد

حسین..... وااااااا

 سینه زنی شور شهادت حضرت عباس (ع) - برخیز که شور محشر آمد - حسین سیب سرخی

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1115 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

دلدار قد رشید اباالفضل مرتضی

جاری ترین امید اباالفضل مرتضی

با بودنت همیشه به قلب حسین بود

هر غصه ناپدید اباالفضل مرتضی

آغاز رفتن تو و زینب پس از حسین

غیر از بلا ندید اباالفضل مرتضی

چندین هزار تیر به سویت روانه شد

زخمی ترین شهید اباالفضل مرتضی

تو غرق خون و زینب خسته در اضطراب

فریاد می کشید اباالفضل مرتضی

آمد کنار نعش شریفت حسین و گفت

دیگر قدم خمید اباالفضل مرتضی

در حیرتم چگونه در این معرکه عدو

دست تو را برید اباالفضل مرتضی

آواز العطش ز دل خیمه ها به تو

آیا نمی رسید اباالفضل مرتضی

آقا خمیده آمد و خسته عمود را

از خیمه ات کشید اباالفضل مرتضی

وقتی به خاک مثل قدت خیمه اوفتاد

رنگ همه پرید اباالفضل مرتضی

طفلی به ناله گفت به صحرای بی کسی

انی اناالغریب اباالفضل مرتضی

بر ساق عرش حضرت زهرا نوشته است

والاترین شهید اباالفضل مرتضی

جان همه فدای تو سردار علقمه

بر ما نگاه مرحمتی جان فاطمه

 دانلود سینه زنی واحد شهادت حضرت عباس (ع)

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 594 زمان : نظرات (0)

حسین سیب سرخی

 

عشق ارباب از دل من

صبر و طاقتو ربوده

واسه دیدن حریمش

دل توی دلم نمونده

به خدا کرب و بلات برام بهشته

روی لوح دل من حسین نوشته

چی میشه برا همیشه با تو کربلا بمونیم

شب جمعه توی صحنت بشینیم روضه بخونیم

یه علمدار رشیده

چشم عالم شده مستش

تو راه داداش حسینش

جدا شد هر دو تا دستش

نه فقط ماه حسینه

ماه عالمه به والله

حک شده روی جبینش

آیه نصر من الله

رجزش میون میدون

نعره یا علی مولا

زیر لب زمزمه زمزمه داره

انا عباس بن زهرا

ضریح آقام ابالفضل

چه قشنگ و بی نظیره

هر کی بهش دخیل می بنده

از آقام حاجت می گیره

دانلود سینه زنی شور شهادت حضرت عباس (ع) 

تعداد صفحات : 9

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 37
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 640
  • آی پی دیروز : 610
  • بازدید امروز : 3,912
  • باردید دیروز : 4,076
  • گوگل امروز : 40
  • گوگل دیروز : 38
  • بازدید هفته : 3,912
  • بازدید ماه : 3,912
  • بازدید سال : 1,318,945
  • بازدید کلی : 19,824,773